@ عـــــــــــــــــشق مـــــــــــــــــهدی@

... منتظران مهدی بسم الله ...

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ @ عـــــــــــــــــشق مـــــــــــــــــهدی@ خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

 

بندگی کن تاکه سلطانت کنند
تن رها کن تا همه جانت کنند
سر بنه در کف ، برو در کوى دوست
تا چو اسماعیل ، قربانت کنند
بگذر از فرزند و مال و جان خویش
تا خلیل الله دورانت کنند

عیدتون مبارک

 

 

کارت پستال

>

[ سه شنبه 23 مهر 1392برچسب:,

] [ 21:51 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 


یک عمر سوخت قلب تو از کینه هشام      آن دشمن سیاه دل بى حیاى تو
تنها نه در عزاى تو چشم بشر گریست     آن دشمن سیاه دل بى حیاى تو
اى خفته همچو گنج، به ویرانه بقیع          پر مى‏ زند کبوتر دل، در هواى تو
در را به روى امت اسلام بسته‏ اند      آن گمرهان که بى خبرند از صفاى تو

 


>

[ شنبه 20 مهر 1392برچسب:,

] [ 22:11 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

 

 

 

موی از غم سامرایی‌ام گشته سپید
در چهره چروک بی‌کسی گشته پدید
دانی که چرا به سینه و سر بزنیم؟
چون بوالحسن ثالث ما گشته شهید

شهادت جانسوز امام علی نقی(ع) تسلیت باد

 

>

[ شنبه 13 مهر 1392برچسب: *عشق مهدی*,

] [ 22:6 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

شاید برای آمدنت دیر کرده‌ای

وقتی نگاه آینه را پیر کرده‌ای

دیری است آسمان مرا شب گرفته است

خورشید من، برای چه تأخیر کرده‌ای؟

 

 

>

[ جمعه 12 مهر 1392برچسب:*عشق مهدی*,

] [ 13:54 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

همه ی طراوتش را مدیون یک گل است :

گلِ زیبای نرگس، در تقویمِ انتظار ...

 

«اللهم عجل لولیک الفرج»

 

 

>

[ جمعه 12 مهر 1392برچسب:*عشق مهدی*,

] [ 13:47 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

 

خدایا!
وقتی تووجود داری چراباز آدم هاعاشق آدم هایی دیگر میشوند؟؟
 
حالم بهم میخوره از این دوست داشتن مزخرف آدما!!!
 

 

 

از شیخ ِ بهایے پرسیدند :

خیلے "سخت " مے گذرد ، چـه باید کرد؟

شیخ مے فرماید: خودت که مےگویے ، سخت "مےگذرد"

، سخت کــ ه " نمےماند " !

پس خـــدا را شکــر کــ ه مےگذرد و نمےماند

>

[ دو شنبه 17 تير 1392برچسب:*عشق مهدی*,

] [ 12:39 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

روزی از روزها، شخص شصت ساله ای حساب و کتاب عمرش را می کرد تا حدس بزند در طول عمر، گناهانش چه اندازه است. او بعد از قدری تأمل با خود گفت:ـ حدود شصت سال از عمرم می گذرد؛ یعنی نزدیک به بیست و دو هزار روز عمر کرده ام. اگر در هر روز فقط یک گناه کرده باشم، اکنون چیزی حدود بیست و دو هزار گناه دارم. وای بر من که با چنین بار عظیمی از گناه می خواهم به سفر آخرت بروم!شخص مذکور پس از این محاسبه و آگاه شدن بر احوال خویش، فریادی بر کشید و سپس از هوش رفت و فوت کرد.

به نظر شما این قضیه یه مشکلی نداره؟؟؟؟ اتفاقی اینو جایی خوندم حس کردم خیلی موضوع مایوس کننده ایه.هرکی واسه خودش حساب کنه ببینه چند روزه به دنیا اومده؟؟؟؟؟؟!!!!فکرشو بکن اگه این همه گناه کرده باشیم چقد زمان نیاز داریم جبران کنیممیخوام یه کم خودمو دلخوش کنم .اگه دختر باشیم توی نه سالگی و اگه پسر باشیم تو ۱۵ سالگی به سن تکلیف میرسیم و البته  گناهایی که تو این مدت مرتکب شدیم زیاد فکرشو نکنیم درثانی مگه فقط گناه کردیم!!! کار خوب پس چی؟؟شبای احیا و دعای جوشن کبیر ِ تکلیف اینا چی میشه پس؟؟؟ تازه مگه نمیگن خدا ارحم الراحمینه و توبه بنده هاشو میپذیره؟؟؟؟ و میگه گر صد بار توبه شکستی باز آی. مگه گناه ناامیدی از درگاه خدای مهربون و بخشنده بالاتر از همه ی گناها نیست؟؟؟؟ مگه نشنیدی که میگن شیطان اگه همه ی راه ها رو امتحان کنه و جواب نده میره سراغ اینکه تو دل بنده های خدا بذر نا امیدی بکاره؟؟؟ تازه خیلی چیزا هست که اگه بهش فکر کنی امیدوار میشی مثلا اینکه دوستدار اهل بیت و بویژه حضرت علی ع رو میگن جزء آتشیان نیستن و از آتش دوزخ مصونن و خیلی چیزای دیگه که بهتر میدونی. پس با این اوصاف این شخص شصت ساله اگه یه کم ته دلش امید داشت به رحمت خدا و به این مسایل فکر میکرد  فکر نمیکنید اوضاع خیلی بهتر میشد؟؟؟ البته این حرفای من باعث تساهل نشه هااااااااا نریم هر گناهی دلمون خواست بکنیم و بگیم خدا بخشنده مهربانه

اینا رو گفتم هم خودمو آروم کنم و هم نظر شمارو درمورد داستان بالایی بدونم...

 امیدوار باش دوست من

الهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه الزهرا

 

 

>

[ دو شنبه 17 تير 1392برچسب:,

] [ 12:35 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

خدایــآ ، مبــآدا از یـادمان برود که چــادرمان فقط برای رضای توست
و لا غیر...

مبــآدا کــآری کُنیمـ که به خــآطر چــآدری بودنمــان ،

 کسی بد بین شود نسبت به چــآدر و تمـآم چــآدری هــآ،

 بد بین شود نسبت به دین....

خدایمــآن ، ممنونیــمـ از شُمــا که در دُنیــآیت ،

 نقش بــآنوی نجیب وپــاکدامن را به مــآ دادی

 و رسـالت دین را بر دوش چــآدرمان گذاشتی...

باشد که باشیم و همــآنطور که می خواهـی نقشمـآن را اجرا کُنیــم...

 

>

[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:,

] [ 1:19 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

خدایا!

به دل نگیر اگر گاهی

"زبانم" از شکرت باز می ایستد !

تقصیری ندارد...

..." قاصر " است

کم می آورد در برابر بزرگی ات...

لکنت می گیرند واژه هایم در برابرت!

در دلم اما همیشه...

ذکر خیرت جاریست...

دلنوشت:

من برای بندگی تو هزار ویک دلیل می خواهم

ممنونم که بی چون وچرا برایم خدایی می کنی...

 

>

[ چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:,

] [ 1:11 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

انگار تنهایی های تو خیلی بزرگترند.

خودت برایمان نامه می نویسی٬

خودت یادمان می دهی که چگونه آمدنت را آرزو کنیم !!!

و امّا بَعد فَحَیّ هَلا٬ فَاِنَّ النّاس یَنتَظِرونَکَ لا‌‌ رایَ لَهُم فی غَیرکَ فَالعَجَلَ ثُّم العَجَلَ العَجَلَ

بیا که مردم چشم به راه تواند و به غیر تو نظری ندارند…بشتاب…بشتاب…بشتاب

۩۩۩

مگر ما کمتر از بنی اسرائیل هستیم که آنها برای آمدن حضرت موسی علیه السلام که منجی آنها بود، خالصانه دعا کردند و خداوند ۱۷۰ سال باقی مانده از غیبت حضرت موسی علیه السلام را به ایشان بخشید.

 

>

[ چهار شنبه 11 تير 1392برچسب:,

] [ 23:53 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

" مرگ"

روزی

من نیز خواهم مرد

وصدایم را

به ابدها خواهم برد

و زمینم را

به تو خواهم بسپرد

و رازم را

با تو خواهم بر شمرد

نازنینم

در میان این هیاهوی زمینی

آسمان را مبر از یاد

که تو یک ماه ثمینی

شب را تا سحر بر تاب

تا تو هم روزی، روز را ببینی

 

>

[ دو شنبه 10 تير 1392برچسب:,

] [ 11:29 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

ميدونيد چرا سرخاگ که ميريم گريه ميکنيم؟

1_بخاطرحرفايي که بايد ميزديم که نزديم.
۲-بخاطرکارهايي که بايدانجام ميداديم نداديم.
واقعااگه اين دوکاروبتونيم انجام بديم چي ميشه؟
کمي فکر کنيد بعدش چي ميشه؟
اگه انجام داده بودي چي ميشد؟
ووقتي که انجام ندادي چي شد؟
ایاوقت هست برا جبران اشتباهات گذشته؟

یادیگه ........................

تا حالا شده فکر کنید یک روزبه اینجا راهمون بیوفته

 

>

[ دو شنبه 10 تير 1392برچسب:,

] [ 11:25 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

نیمه ی شعبان گل نرگس شکفت / چلچله از شادمانی شب نخفت
آبشار یک لحظه آرام شد ، نریخت / تا که رازش با گل نرگس بگفت
سرو حیران شد از آن فر و جلال / ماه فرو مانده در آن حسن جمال
نیمه شعبان را به شما تبریک عرض می کنیم.

 

 

بر چهره پر ز نور مهدی صلوات      بر جان و دل صبور مهدی صلوات
تا امر فرج شود مهیا بفرست        بهر فرج و ظهور مهدی صلوات

 

 

>

[ دو شنبه 3 تير 1392برچسب:,

] [ 12:57 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

 

 

 

از بعثت او جهان جوان شد ، گیتى چو بهشت جاودان شد ، این عید به اهل دین مبارک ، بر جمله مسلمین مبارک.

 

 

در مبارک ترین و فرخنده ترین روزی که بر زمین و زمان و عرش و فرش گذشته است نیکوترین و بهترین خلق خدا سینه اش وسعت دریا گرفت و مأمن وحی سرمد الهی شد. فرشته وحی از جانب خالق هستی و حکیم مطلق آفرینش آن که رحمان و رحیم است و مثل و مانند وهمتا ندارد، با دست پُر سوی احمد آمد و در غار حرا بر مصطفی (صلی الله علیه واله) سلام خدایش را رساند و امر پروردگارش را چنین ابلاغ کرد: که ای پیامبر ما بخوان!

بخوان به نام خداوند؛ خداوند عظیم الشان و بلند مرتبه که خلق کرد ... و در آن هنگامه نه تنها وجود محمد (صلی الله علیه واله) بلکه آفرینش سراسر به وحی پاک الهی شکفت ؛ و محمد امین (صلی الله علیه واله) آن روز از جانب حضرت رب العالمین علمدار نور و روشنایی شد تا بر ظلمت و تاریکی بتازد و هرآنچه شرک و خرافه و کژی و نابایستگی است را به نور کلام الهی بتاراند.

 

 

>

[ جمعه 17 خرداد 1392برچسب:,

] [ 12:30 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

پرسید : ناهار چی داریم مادر ؟

مادر گفت : باقالی پلو با ماهی
 
با خنده رو به مادر کرد و گفت :
 
 ما امروز این ماهی ها را می خوریم
 
و یه روزی این ماهی ها ما را می خورند
 
چند وقت بعد ..عملیات والفجر 8 ... 

درون اروند رود گم شد ...
 
و مادر تا آخر عمرش ماهی نخورد .....

 

>

[ چهار شنبه 15 خرداد 1392برچسب:,

] [ 13:0 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

آنها چفیه داشتند...... من چادر دارم

آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند...

من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم...

آنان چفیه را خیس می کردند تا نَفَس هایشان آلوده ی شیمیایی نشود...

من چادر می پوشم تا از نفَس های آلوده دور بمانم...

آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند...

من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم...

آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند ...

من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم...

آنان با چفیه زخم هایشان را می بستند ...

من وقتی چادری می بینم یاد زخم پهلوی مادرم می افتم...

آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند...

من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم..

 

>

[ یک شنبه 5 خرداد 1392برچسب:,

] [ 11:56 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

 

میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت، اسد الله الغالب، علی بن ابیطالب،

 

روز پدر,روز پدر 1392,تاریخ روز پدر 1392

کیست مولا نور حق را منجلی
حجـت بر حـق حـق یـعـنی عــلی

درولایــت حـب او تـکویـنـی اسـت
دیــن مـنهای عـلی بـی دیـنی است

بی علی در جسم هستی روح نیست
کـشـتی شـرع نبــی را نــوح نـیـسـت

بی عـلی قـران کـتاب بــی بـهاسـت
چـون عـلی ایـات حـق را محتـواسـت

بــــی عــلی اسـلام تـمـسـالی بـود
درمــثـل چـون طـبـل تــو خـالـی بـود

بـی عـلی اصـل عـبادت باطـل است
بـی علی هر کس بمیرد جاهل است

بـی عـلی تـقوا گلی بـی رنگ بوست
بـندگـی هـمچـون نـماز بـی وضـوست

 

و

روز

 

پــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر

 

 

پدر عزیزم

از تو آموختم چگونه سبکبال زندگی کنم تا هجرتم نیز سبکبال باشد

این بالهای پرواز قناعت و امید و عشق را تو به من بخشیدی

 

 

 

>

[ پنج شنبه 2 خرداد 1392برچسب:,

] [ 11:50 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

>

[ یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 19:20 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

خدا آن حس زیبایی است که در تاریکی صحرا


زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را


یکی همچون نسیم دشت می گوید


کنارت هستم ای تنها

 

 

خداوندا


آرزویم بزرگ دلم کوچک است


تو به  بزرگی و جلالی که داری برآورده اش کن


(التماس دعا)

 

>

[ پنج شنبه 26 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 23:33 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

یه روز حضرت موسی به خداوند متعال عرض کرد : من دلم میخواد

یکی از اون بندگان خوبت رو ببینم . خطاب اومد

برو تو صحرا . اونجا مردی هست داره کشاورزی میکنه .

او از خوبان درگاه ماست حضرت اومد دید یه مردی هست

داره بیل میزنه و کار میکنه . حضرت تعجب کرد که او چطور

به درجه ای رسیده که خداوند میفرماید از خوبان ماست .

از جبرئیل پرسید . جبرئیل عرض کرد : الان خداوند بلائی بر او نازل

میکند ببین او چی کار میکنه . بلیه ای نازل شد که آن مرد در

یک لحظه هر دو چشمش رو از دست داد . فورا نشست . بیلش رو

هم گذاشت جلوی روش . گفت : مولای من تا تو مرا بینا می پسندیدی

من داشتن چشم را دوست می داشتم . حال که تو مرا کور می پسندی

من کوری را بیش از بینایی دوست دارم . حضرت دید این مرد به مقام

رضا رسیده . رو کرد به آن مرد و فرمود : ای مرد من پیغمبرم و

مستجاب الدعوه . میخوای دعا کنم خدا چشاتو بهت برگردونه .

گفت : نه . حضرت فرمود : چرا ؟ گفت :

آنچه مولای من برای من اختیار کرده بیشتر دوست دارم

تا آنچه را که خودم برای خودم بخواهم

 

 

 

>

[ سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 13:10 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

 


تو در کدام ثانیه می آیی ،


بگو ساعتها را در همان لحظه نگه دارم ،



میخواهم سیر تماشایت کنم . .!!

 


اگر هنوز هم تو را آرزو می کنم؛ برای بی آرزو بودنِ من نیست؛




حتما آرزویی زیباتر از تو، سراغ ندارم ...

 

 

>

[ سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 12:33 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.

لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،

خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد.. در راه به مسجد و

در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.. یک بار دیگر لباسهایش

را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.

مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید))..

از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.

مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد

ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست

در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.

مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.

مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.

مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد..

شیطان در ادامه توضیح می دهد:

((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))

وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید،

خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم

و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.

به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.

بنابراین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.

 

>

[ شنبه 20 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 22:46 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

قطاری که به مقصد خدا می رفت در ایستگاه دنیا توقف کرد و پیامبر رو به جهانیان کرد و گفت : مقصد ما خداست ، کیست که با ما سفر کند ؟

کیست که رنج و عشق رو با هم بخواهد ؟

کیست که باور کند دنیا ایستگاهی است تنها برای گذشتن ؟

قرن ها گذشت اما از بیشمار آدمیان جز اندکی بر آن قطار سوار نشدند ، از جهان تا خدا هزاران ایستگاه بود . در هر ایستگاه که قطار می ایستاد ، کسی کم می شد ، قطار می گذشت و سبک می شد ، زیرا سبکی قانون راه خداست .

قطاری که به مقصد خدا می رفت ، به ایستگاه بهشت رسید ، پیامبر گفت : اینجا بهشت است ، مسافران بهشتی پیاده شوند ، اما اینجا ایستگاه آخر نیست .

مسافرانی که پیاده شدند بهشتی شدند ، اما اندکی باز هم ماندند ، قطار دوباره راه افتاد و بهشت جا ماند . آنگاه خدا رو به مسافرانش کرد و گفت : درود بر شما ، راز من همین بود ، آن که مرا میخواهد ، در ایستگاه بهشت پیاده نخواهد شد …

و آن هنگام که قطار به ایستگاه آخر رسید دیگر نه قطاری بود و نه مسافری. . .

 

 

>

[ جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 22:31 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

گنجشک به خدا گفت:لانه ی کوچکی داشتم،آرامگاه خستگیم؛سرپناه بی کسیم،طوفان تو آن را از من گرفت،کجای دنیای تو را گرفته بود؟؟؟


خدا گفت:ماری در راه لانه ات بود،تو خواب بودی،باد را گفتم لانه ات را واژگون کند،آنگاه تو از کمین مار پرگشودی!!!

 

چه بسیار بلاها که از تو به واسطه ی محبتم دور کردم و تو ندانسته به دشمنیم برخاستی....
 
 

 

>

[ شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 20:46 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

رخت ِ زیبای آسمانی را

خواهرم با غروربر سر کن

نه خجالت بکش نه غمگین باش

چادرت ارزش است باور کن



بوی ِ زهرا و مریم و هاجر

از پر ِ چادرت سرازیر است

بشکند آن قلم که بنویسد:

"دِمُدِه گشت و دست و پا گیر" است



توی بال ِ فرشته ها انگار

حفظ وقت ِ عبور می آیی

کوری ِ چشمهای بی عفت

مثل یک کوه نور می آیی



حفظ و پوشیده در صدف انگار

ارزش و شان خویش میدانی

با وقاری و مثل یک خورشید

پشت ِ یک ابر ِ تیره میمانی



خسته ای از تمام مردم شهر

از چه رو این قدر تو غم داری؟

نکند فکر این کنی شاید

چیزی از دیگران تو کم داری !!



قدمت روی شهپر جبریل

هر زمانی که راه می آیی

در شب ِ چادرت تو می تابی

مثل یک قرص ِ ماه می آیی



سمت ِ جریان ِ آبها رفتن

هنر ِ هر شناگری باشد

تو ولی باز استقامت کن

پیش ِ رو جای بهتری باشد



پر بکش سمت اوج میدانم

که خدا با تو است در همه جا

پر بزن چادرت تو را بال است

و بدان می برد تو را بالا



در زمانی که شان و ارزش جز

به دماغ و لباس و ماشین نیست

توی چادر بمان و ثابت کن

ارزش واقعی زن این نیست ...!!!

>

[ شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 20:23 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻬﺠﺖ (ره):

ﻫﯿﭻ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻭﻋﺪﻩ ﺑﻌﺪﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﻧﯿﺴﺖ؛

ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ؛

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻣﻦ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺧﺪﺍﯾﻢ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ...

 

>

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 12:50 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

انگار چینی‌ها پس از كشتار ترك‌های مسلمان كشور خودشان، تصمیم گرفته‌اند به مقدسات مردم مسلمان ایران هم به موهن ترین شكل ممكن حمله كنند.
تا پیش از این، Made In China حتی به تسبیح‌ها و جانمازهای ایرانیان رسیده بود و حالا كلمه «الله» و عبارت مقدس مسلمانان یعنی «بسم الله الرحمن الرحیم» را به قسمت پشت شلوارهای ایرانیان برده‌اند این شلوارهای جین زنانه در فروشگاه‌های افسریه، حوالی خیابان‌های اول و دوم به قیمت دوازده هزار تومان در حراجی به فروش می رسند.
بیشتر خریداران هم به نوشتار پشت جیب شلوار توجه نمی‌كنند و صرفا به خاطر قیمت و دوخت شلوار ان را خریداری می‌كنند. فروشنده هم اطلاعات چندانی درباره محل خرید شلوارها و ...نمی‌دهد؛ البته برخی از خریداران به دلیل عبارت پشت شلوار از خرید آن خودداری می‌كنند.
به تصویر این شلوارهای جین چینی كه به تازگی به بازار ایران وارد شدند، نگاه كنید؛ عبارت«بسم الله الرحمن الرحیم» كه «الله» آن دوبار تكرار شده است، روی جیب‌های عقب این شلوارهاست و یك بسم الله هم برعكس نوشته شده است.
در مكتب اسلام برای كلمه الله حرمت قایل شده اند، به گونه‌ای كه حتی برای دست زدن به خط و نوشته آن باید وضو داشت و... و حالا درست در قسمت نشیمنگاه این شلوارها این كلمه گلدوزی شده و بدتر آن که در تهران ـ که خیلی‌ها دوست دارند آن را ام القرای جهان اسلام بنامند ـ به فروش می رسد!
با توجه به اینكه این شلوارها تازه به كشور وارد شدند، هنوز تعدادشان مشخص نیست، ولی به دلیل آنكه در مارك داخلی شلوارها، عبارت "Made In P.R.C" مخفف عبارت "People Republic of China" به معنی جمهوری خلق چین درج شده است،

 

 

>

[ سه شنبه 10 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 19:34 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

*گفتـــــ: زيبــــا مي شوے!

گفتمــــ :زيبا هستمــــ

*گفتـــــ : زيباتر مے شوے

گفتمــــ : زيبـــــاتر هم شدمـــ...

*گفتــــ : تو زيبايے را دوست ندارے!

گفتمــــ :ا تفاقا هم زيبايے را و هم خالق زيبايے را

*گفتــــ: يك بار هم كہ شده زيبايے را تجربه كن..حس خوبے است

گفتمــــ: من هميشہ حس خوبے دارم!

*گفتـــــ: محال است!*

*گفتمــــ : تو ميدانے زيبايے چيست؟

گفتــــــ: زيبايے تعريف كردنے نيس...حس كردنے ست

*گفتمــــ : انتهاي زيبايے براے تو "خداست" يا "مردم"؟

گفتــــــ: حتما "خـــــــدا"

*گفتمــــ: چقدر بہ اين حرفت ايمان دارے؟

گفتـــــ: نمے دانم!

*گفتمـــــ: پس هيچ گاه مـــــــزه زيبايے را نچشيدے!*

 

 

خدايــــــــا....اين ها چرا نمي بينند اين همه زيبـــ♥ـــايي را؟؟!!

 

 

 

 

>

[ یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 20:31 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

دنیای امروز ما اینگونه شده است :

سرت را پایین بنداز اگر بی عفتی در جامعه دیدی چیزی نگو !
 شاید به مزاق برخی خوش نیاید !

اگر دزد دیدی رویش را بپوشان ممکن است آبرویش برود !


 به بی حجاب لبخند مهربانانه بزن! شاید دلش پاک باشد !!!


امام زمان (عج) در غربت است مهم نیست !



 ما فعلا کار داریم !

 

 

>

[ یک شنبه 8 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 11:58 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

ای كاش فدك این همه اسرار نداشت

ای كاش مدینه در و دیوار نداشت

فریاد دل محسن زهرا این بود

ای كاش در سوخته مسمار نداشت

كاش قلبم به قبرش راه داشت

كاش زهرا هم زیارتگاه داشت

 

>

[ یک شنبه 25 فروردين 1392برچسب:,

] [ 14:54 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

گنجشک و آتش

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد و

برمی گشت !

پرسیدند  : چه می کنی ؟

پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و

من مرتب نوک خود

 را پر از آب می کنم و......

آن را روی آتش می ریزم !

گفتند : حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد

 است ! و این آب فایده ای ندارد !

گفت :  شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ، اما آن هنگام که

خداوند می پرسد :

زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی؟

پاسخ میدم  : هر آنچه از من بر می آمد !

 

>

[ یک شنبه 18 فروردين 1392برچسب:,

] [ 21:19 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

شب گر رخ مهتاب نبیند سخت است

 

لب تشنه اگر آب نبیند سخت است


ما نوکر وارباب توئی مهدی جان

 

نوکر رخ ارباب نبیند سخت است


تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات.

 

>

[ یک شنبه 11 فروردين 1392برچسب:,

] [ 13:1 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

 

 

خدايا بوي دود مي‏ آيد!  .

شعله‏ هاي آتش را مي‏بينم که بر در خانه گرفته

 و نيمي از آن را سوزانده و همچنان بالا مي‏رود.

خدا کند اهل خانه بيرون رفته باشند.


 خدا کند کسي پشت در نباشد. 

.

خدا کند زود از شعله ‏ي آتش با خبر شوند


و بچه ‏ها را نجات دهند.

 

 

وقتی گدای فاطمه بودن برای ماست

احساس میکنیم که دو عالم گدای ماست

به گریه بهر فاطمه آدم عزیز است

این گریه خانه نیست که دولت سرای ماست

>

[ چهار شنبه 7 فروردين 1392برچسب:,

] [ 22:56 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

خدایا , به روی درخشان مهدی --- به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش , که دریای داغ است --- به چشمان از غصه گریان مهدی
به لب های گرم علی یا علی اش --- به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش --- به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش --- به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه و به خال سیاهش --- به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش , به جاه جلیلش --- به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش --- به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش --- به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان --- مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما , بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکابه.. --- سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا...مهدی..یا..مهدی ...مددی

( برای سلامتی و تعجیل فرج آقا امام زمان عج............. صلوات )

 

>

[ شنبه 3 فروردين 1392برچسب:,

] [ 15:32 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

پیشاپیش فرا رسیدن نورزو باستانی ، یادآور شکوه ایران را به همه

مسلمانان و آزاده عالم، پاک پندار ، راست گفتار و نبک کردار و از

عالم و آدم و پوسیده گان خزان و زمستان خندان و شتابان به استقبال

بهار میروند تا اندوه زمستان را به فراموشی بسپارند و کابوس غم را

در زیر خاک مدفون بسازند . و آنکه سرمست و با وجد و نشاط و با

رقص و پایکوبی  با ترنم این سرود ، طرب انگیز نوروز و جشن

شگوفه ها را بر گزار می نمایند . از صمیم قلب تبریک می گویم.

 

 

« یا مقلب القلوب و الأبصار. »

دل ها ، آفتاب گردان تو شده اند و چشم ها به سوی تو، به دور

روی تو طواف می کنند؛ با بهار .....

« یا مدبر اللیل و النهار. »

سایه های شب و آفتاب روز را تویی که تدبیر می کنی .....

« یا محول الحول و الأحوال .»

حال دل های ما در دست های توست ؛ تو مانند گردش حال

دانه ها به گیاه ، مثل رویاندن سبزی زندگی از متن تیره خاک،

در کار آفرینی ، دل ها را می گردانی ............

« حول حالنا الی احسن الحال .»

تدبیر قلب ما را، تو ساز کن ، گردش آفتاب گردان دل ما را

تو هموار کن و ما را به بهترین وقت و نیکو ترین حال در این

بهار، بی نیاز کن........................

 


 

 

 

 

>

[ سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:,

] [ 10:4 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

سول خدا(ص) از جبرئیل سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارن د؟

 

جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند

 

و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود.

 

فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت

 

(پدر و برادر و شوهرش و...از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند

 

.هر چیزی در جهان خلقت اگر پوشش داشته باشد زیباتر است.......

 

عزیزان تمام هستی الگویی است برای به تکامل رسیدن ما انسان ها.آیا تا به حال به یک درخت سر سبز نگاه کرده اید چقدر زیباست، همه ما به نوعی در مقابل یک چنین درختی که پوششی از برگ های سبز دارد خودمون رو برای حفظش مسئول می دونیم و اگر کسی بخواهد شاخه ای از آن جدا کند شاید ناراحت شویم و بگوئیم چنین کاری را انجام ندهد، اما اگر درختی عریان باشد از آنجایی که این درخت رو تا حدودی فاقد ارزش حساب می کنیمنسبت به آن بی خیالیم و واسه همین است که عده ای چقدر زود از ریشه ان را در می آورند.

 

در خلقت انسان ها هم تا حدودی وضعیت بدین گونه است، اگر پوشش داشته باشی هم خودت سالم تری و هم به دیگران ضرر و زیان نمی رسانی و دیگران هم از آنجا که خودت برای خودت ارزش قائلی و به فکر اطراف و سلامت جامعه ات هستی  هرگز در پی قطع تو نمی افتنداما اگر بی حجاب باشی عده ای مثل یک درخت خشک  تنه ات را برای چند دقیقه شعله ور کردن آتش شهوت وجودشان لازم دارندو دیگر فقط خاکستری بیش از آن وجود باقی  نخواهد ماند.
 
آخه تا کی میخوایم دل آقا رو بشکنیم با کارهامون، اگر فساد و گناه زیاد یکی از علائم ظهور هست چرا ما؟؟؟
 

 

 

>

[ دو شنبه 21 اسفند 1391برچسب:,

] [ 11:33 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

 

با سلام خدمت همه شما دوستان عزیز .حالتون که خوبه؟!

میدونید باز چی شده ؟من دوباره هوایی شدم  هوایی سرزمین عشق سرزمینی که

هردلی رو گرفتارخودش میکنه.دلم میخواد دادبزنم بگم خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دلم

 

باز هوای هویزه ، شلمچه ، طلایه . خلاصه سرزمین نور کرده چی میشد که هر وقت دلت جایی میرفت جسمتم همراهش میرفت..

 

>

[ شنبه 12 اسفند 1391برچسب:,

] [ 21:53 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

سلام بر بازدیدگان گرامی . این عکس دیروز عصر خودم از شهدای گمنام انداختم در اهواز . برای شادی روح شهدا و همه رفتگان خودتون صلوات .

در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید 16 ساله پیدا شد که گناهان هر ورزش را در آن یاد داشت می کرد .گناهان یک روز او اینها بود ..

 

1 سجده نماز ظهرم طولانی نبود

2زیاد خندیدم

3 هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم امد و مغرور شدم

 

واقعا یه کم به کارهای روزمره خودمون فکر کنیممممم

 

>

[ سه شنبه 8 اسفند 1391برچسب:,

] [ 14:39 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

يه روز صبح مثل همه ي روزاي ديگه از خواب پا ميشي
ميري حاضر شي تا به کارات برسي
يکدفعه يک صدايي در آسمان طنين انداز ميشه : انا بقيت الله !!
امام زمانت ظهور کرده
آدما همه تو صف اند تا برسند خدمت آقا
تو وقتي تو صف وايستادي دلشوره ميگرتت ، با خودت ميگي با چه رويي برم خدمت آقا ، بگم براي ظهورش چيکار کردم ؟!
.
.
.
.
.
حداقل يک صلوات بفرست تا دست خالي نباشي " اللهم صل علي محمد وآل محمد وعجل فرجهم "

>

[ پنج شنبه 3 اسفند 1391برچسب:,

] [ 11:36 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

خدایا , به روی درخشان مهدی --- به زلف سیاه و پریشان مهدی
به قلب رئوفش , که دریای داغ است --- به چشمان از غصه گریان مهدی
به لب های گرم علی یا علی اش --- به ذکر حسین و حسن جان مهدی
به دست کریم و نگاه رحیمش --- به چشم امید فقیران مهدی
به حال نیاز و قنوت نمازش --- به سبحان سبحان سبحان مهدی
به برق نگاه و به خال سیاهش --- به عطر ملیح گریبان مهدی
به حج جمیلش , به جاه جلیلش --- به صوت حجازی قرآن مهدی
به صبح عراق و شبانگاه شامش --- به آهنگ سمت خراسان مهدی
به جان داده های مسیر عبورش --- به شهد شهود شهیدان مهدی
مرا دائم الاشتیاقش بگردان --- مرا سینه چاک فراقش بگردان
تفضل بفرما , بر این بنده بی سر و پا
مرا همدم و محرم و هم رکابه.. --- سفرهای سوی خراسان و شام و عراقش بگردان
یا...مهدی..یا..مهدی ...مددی

 

 

 

 

>

[ چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:,

] [ 14:40 ] [ *عــــــــــــــشق مـهدی* ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه
**

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 9 صفحه بعد